برای تو می نویسم
برایت می نویسم تو که با دستان ناز و مهربانت برایم نوشتی از درون قلبت
رسولــــــم هنگامی که اشک هایم ملتمسانه از چشمانی که دیدارت را می طلبند گونه هایم
را خیس می کنند و همچون سر انگشتانت گونه
هایم را نوازش گر می شوند...
پاسخی نمی یابم!
و نمی دانم که چه بگویم اشکهایم را؟!
ای فرشته ی زندگیم
مهرت را درون سینه ی آتشینم همچون سرچشمه ی آرامش می دانم
ای سزاوار محبت...
باتو بودنم خوش ترین لحظات زندگیست
زندگیمان سرشار از خوشی باد!
رســـول زیبا نگارم...
هرچه برات می نویسم گویا هیچ ننوشته ام
ولی تو خود می دانی و وجود پاکت
قلب عاشق بی ریایت
چشمان و سیرت پاک و معصومت
یکتایی و صداقتت
همه و همه را می ستایم بهترینم...
نظرات شما عزیزان:
|